My patient angel | فرشته صبور من P11
گروهC همراه چانگبین هیونگ داخل شدن. خیلی شیک سر جاهاشون نشستن و حالا باید منتظر علامت هیونجین باشیم.
ویو هیون:
بجنب دیگه لعنتی بدو.
خب فقط باید موقعیت مناسب رو پیدا کنم. خوبه.
با دستم به مونبین علامت دادم و افراد چانگبین خانم کیم و برادر بزرگ تره لارا رو گرفتن.
لارا: (جیغ)........اینجا چه خبره هیونجین؟
+هیچی عزیزم....... گفتم که برات سوپرایز دارم..... این همونه
قبل از اینکه لارا بتونه کاری کنه تفنگم که زیر میز توی سالن بسته شده بود برداشتم و به سر لارا شلیک کردم.
ویو چانگبین:
لعنتی.
با تمام قدرتم میله ای که کیم به گلوم فشار میداد رو از خودم دور می کردم.
کیم: چی فکر کردینننن؟ بیاین و منو حذف کنین و من نگاهتون کنم؟ نهههههههههه
دوباره با تمام زورم میله رو هول دادم و کیم به پشت روی زمین افتاد.
چانگبین: تو چی فکر کردی کیم؟ (نفس نفس زدن) من دیگه اون بچه ای که فکر می کردی نیستم..
و ماشه رو کشیدم...
........................................................................................
#straykids
#changin
#هیونلیکس
#چانگین
#وانشات
ویو هیون:
بجنب دیگه لعنتی بدو.
خب فقط باید موقعیت مناسب رو پیدا کنم. خوبه.
با دستم به مونبین علامت دادم و افراد چانگبین خانم کیم و برادر بزرگ تره لارا رو گرفتن.
لارا: (جیغ)........اینجا چه خبره هیونجین؟
+هیچی عزیزم....... گفتم که برات سوپرایز دارم..... این همونه
قبل از اینکه لارا بتونه کاری کنه تفنگم که زیر میز توی سالن بسته شده بود برداشتم و به سر لارا شلیک کردم.
ویو چانگبین:
لعنتی.
با تمام قدرتم میله ای که کیم به گلوم فشار میداد رو از خودم دور می کردم.
کیم: چی فکر کردینننن؟ بیاین و منو حذف کنین و من نگاهتون کنم؟ نهههههههههه
دوباره با تمام زورم میله رو هول دادم و کیم به پشت روی زمین افتاد.
چانگبین: تو چی فکر کردی کیم؟ (نفس نفس زدن) من دیگه اون بچه ای که فکر می کردی نیستم..
و ماشه رو کشیدم...
........................................................................................
#straykids
#changin
#هیونلیکس
#چانگین
#وانشات
- ۶.۰k
- ۲۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط